آن کات مووی

جانیس، یک عکاس حرفه‌ای، و آنا، یک نوجوان تنها، در بیمارستانی در مادرید با یکدیگر آشنا می‌شوند. هر دو به‌طور اتفاقی در یک روز زایمان می‌کنند و این تجربه مشترک، پیوندی میان آن‌ها ایجاد می‌کند. اما پس از مدتی، جانیس متوجه حقیقتی تکان‌دهنده درباره‌ی فرزندش می‌شود که زندگی او و آنا را دگرگون می‌کند. در حالی که این دو زن با چالش‌های مادری و گذشته‌ی پیچیده‌ی خود روبه‌رو هستند، داستان فیلم به بررسی هویت، خانواده و تاریخ ناگفته‌ی اسپانیا می‌پردازد.

The story of two mothers who bond in unexpected way after giving birth the same day.

جانی، یک خبرنگار رادیویی، در حال سفر به سراسر کشور است تا با کودکان و نوجوانان درباره‌ی دیدگاهشان نسبت به آینده مصاحبه کند. زمانی که خواهرش از او می‌خواهد برای مدتی از پسرش، جسی، مراقبت کند، جانی وارد مرحله‌ای جدید از زندگی می‌شود. او جسی را با خود به سفر می‌برد و در این مسیر، رابطه‌ای عمیق میان آن‌ها شکل می‌گیرد. جسی با نگاه کودکانه و کنجکاوی‌هایش، دید تازه‌ای به زندگی جانی می‌دهد و باعث می‌شود او با احساسات و خاطرات گذشته‌ی خود روبه‌رو شود.

When his sister asks him to look after her son, a radio journalist embarks on a cross-country trip with his energetic nephew to show him life away from Los Angeles.

ویلیام تل، یک قمارباز ماهر، سال‌ها مهارت شمارش کارت را در زندان نظامی آموخته است. او همیشه با احتیاط بازی می‌کند تا توجه کسی را جلب نکند. اما زمانی که با «سیرک بوفورت»، جوانی که به دنبال انتقام از یک افسر سابق ارتش است، روبه‌رو می‌شود، زندگی‌اش دستخوش تغییر می‌شود. ویلیام تلاش می‌کند سیرک را از مسیر خشونت دور کند، اما گذشته‌ی تل و رازهایی که پنهان کرده، او را درگیر ماجرایی پیچیده و خطرناک می‌کند.

William Tell is an ex-military interrogator living under the radar as a low-stakes gambler. When he encounters a young man looking to commit revenge against a mutual enemy, he takes him on the casino circuit to set him on a new path.

مَت، مردی خوشحال و عاشق خانواده، پس از تولد دخترش، مادی، با یک اتفاق غیرمنتظره روبه‌رو می‌شود—همسرش، لیز، به‌طور ناگهانی از دنیا می‌رود. حالا مت باید به‌عنوان یک پدر تنها، مسئولیت بزرگ کردن مادی را بر عهده بگیرد. در حالی که اطرافیانش نگران توانایی او در مراقبت از دخترش هستند، مت با چالش‌های پدر بودن، غم از دست دادن همسرش، و انتظارات اجتماعی روبه‌رو می‌شود. اما با گذشت زمان، او یاد می‌گیرد که چگونه عشق و حمایت را به مادی هدیه دهد و زندگی جدیدی برای خود بسازد.

A father brings up his baby girl as a single dad after the unexpected death of his wife who died a day after their daughter's birth.

الیزابت «لیز» هانسن، دانشمند جوان، ناگهان در یک محفظه‌ی برودتی پزشکی از خواب بیدار می‌شود. او هیچ خاطره‌ای از گذشته‌ی خود ندارد و متوجه می‌شود که اکسیژن محفظه به‌سرعت در حال کاهش است. تنها راه ارتباطی او، یک هوش مصنوعی به نام «میلو» است که اطلاعات محدودی در اختیارش قرار می‌دهد. لیز تلاش می‌کند با تماس‌های اضطراری، هویت خود را کشف کند، اما متوجه می‌شود که محفظه‌ی او سال‌ها پیش نابود شده است. در حالی که اکسیژن رو به پایان است، او باید راز گذشته‌ی خود را کشف کند و راهی برای زنده ماندن بیابد.

A woman wakes in a cryogenic chamber with no recollection of how she got there. As she's running out of oxygen, she must rebuild her memory to find a way out of her nightmare.

نادیا، زنی که به نظر می‌رسد از بیماری سختی رنج می‌برد، همراه با پسرش «الیاس» قصد دارد با هواپیما به نیویورک سفر کند. اما در میانه‌ی پرواز، گروهی از تروریست‌ها کنترل هواپیما را به دست می‌گیرند. نادیا که برای محافظت از پسرش حاضر است هر کاری انجام دهد، مجبور می‌شود راز وحشتناک خود را فاش کند—او یک خون‌آشام است. در حالی که هواپیما در معرض خطر سقوط قرار دارد، نادیا باید با دشمنان مبارزه کند و در عین حال، تلاش کند انسانیت خود را حفظ کند.

A woman with a mysterious illness is forced into action when a group of terrorists attempt to hijack a transatlantic overnight flight.

در دهه‌ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، شهر نیوآرک درگیر آشوب‌های اجتماعی و درگیری‌های گانگستری است. در این میان، «دیکی مولتیسانتی»، یکی از اعضای خانواده‌ی جنایی دی‌مئو، تلاش می‌کند قدرت خود را تثبیت کند. او در کنار تربیت شاگرد جوانش، «تونی سوپرانو»، با چالش‌های خطرناک و خیانت‌های درون گروهی روبه‌رو می‌شود. در حالی که تونی از نزدیک شاهد دنیای جنایت و خشونت است، مسیر زندگی‌اش به‌طور غیرمنتظره‌ای تغییر می‌کند و او را به سمت تبدیل شدن به یکی از قدرتمندترین رؤسای مافیا سوق می‌دهد.

As rival gangsters begin to rise up and challenge the all-powerful DiMeo crime family's hold over the increasingly race-torn Newark, a young Tony Soprano is influenced by his uncle to become a all-powerful mob boss.

کانر، پسری نوجوان، شاهد یک قتل وحشیانه می‌شود و حالا دو قاتل بی‌رحم به دنبال او هستند. برای فرار از دست آن‌ها، او به جنگل‌های مونتانا پناه می‌برد، جایی که با «هانا»، یک آتش‌نشان سابق، روبه‌رو می‌شود. هانا که خود با خاطرات تلخ گذشته‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کند، تصمیم می‌گیرد از کانر محافظت کند. اما در حالی که قاتلان به تعقیب آن‌ها ادامه می‌دهند، یک آتش‌سوزی مهیب جنگل را فرا می‌گیرد و شرایط را برای فرار سخت‌تر می‌کند.

A teenage murder witness finds himself pursued by twin assassins in the Montana wilderness with a survival expert tasked with protecting him -- and a forest fire threatening to consume them all.

لدا، استاد دانشگاه و مترجم، برای تعطیلات به یونان سفر می‌کند. در ساحل، او با «نینا»، مادری جوان، آشنا می‌شود که دختر کوچکش، النا، لحظه‌ای گم شده است. لدا النا را پیدا می‌کند، اما به‌طور مخفیانه عروسک مورد علاقه‌ی او را نگه می‌دارد. در حالی که نینا با مشکلات زناشویی و خستگی از مادر بودن دست‌وپنجه نرم می‌کند، لدا نیز با خاطرات گذشته‌ی خود روبه‌رو می‌شود—زمانی که او نیز مادر جوانی بود و برای مدتی دخترانش را ترک کرد. این مواجهه با گذشته، احساسات پیچیده‌ای را در او زنده می‌کند و او را مجبور به تصمیم‌گیری‌های غیرمنتظره‌ای می‌کند.

A woman's beach vacation takes a dark turn when she begins to confront the troubles of her past.

در تعطیلات کریسمس سال ۱۹۹۱، شاهزاده دیانا به همراه خانواده سلطنتی در عمارت سندرینگهام حضور دارد. در حالی که همه چیز ظاهراً طبق سنت‌های سلطنتی پیش می‌رود، دیانا درگیر بحران‌های شخصی و احساسی می‌شود. او با فشارهای شدید زندگی دربار، شایعات رسانه‌ای و مشکلات زناشویی دست‌وپنجه نرم می‌کند. در این میان، دیانا تصمیمی سرنوشت‌ساز می‌گیرد—جدایی از شاهزاده چارلز و ترک خانواده سلطنتی. این فیلم با نگاهی شاعرانه و روان‌شناختی، لحظات حساس زندگی دیانا را به تصویر می‌کشد.

Diana Spencer, struggling with mental-health problems during her Christmas holidays with the Royal Family at their Sandringham estate in Norfolk, England, decides to end her decade-long marriage to Prince Charles.